نوغانها گویی که فرزندان ما هستند، واقعا لذت میبردیم وقتی بزرگ شدنشان را میدیدیم، به آنها میگوییم: « ای روله نازار»، همسرم وقتی تماس میگیرد، میگوید: «چه خبر از بچهها تون؟».منظورش همان کرمها هستند.
به گزارش خبر۲۴ برای دیدن کلثوم بیرانوند و شیوا دلیلی که نوغان داری « پرورش کرم ابریشم» را شروع کردهاند، باید به خیابان فردوسی «راسته وروگردیها» بروم، وارد کوچه که میشوم ساختمانهایی با بافت قدیمی که پر است از نوستالژی توجهم را جلب میکند.
خانم دلیلی که با او برای مصاحبه هماهنگ کردهام داخل کوچه منتظر است، دیدن خانه قدیمی با درب و پنجره چوبی و درختی که وسط حیاط خودنمایی میکند، من را به خانه پدر بزرگم و خاطراتی که با آنها بزرگ شدهام، میبرد.
رطوبت اینجا غیر قابل تحمل است وقتی داخل اتاق مخصوص پرورش کرم ابریشم میشوم، احساس میکنم وارد اتاق سونا شدهام، با اینکه اولین بار است پیله کرم ابریشم را از نزدیک میبینم و برایم به شدت جذاب است، اما شدت رطوبت به حدی است که چند دقیقه بیشتر دوام نمیآورم.
چند دقیقهای که داخل اتاق هستم شیوا و کلثوم مشغول جدا کردن پیلهها میشوند، پیلههایی که قرار است به نخ ابریشم تبدیل شوند، در داخل اتاق دو تخت را میبینم که روی آن با برگ و شاخههای خشک پوشانده شده است.
هوای اتاق به حدی گرم است که مجبور میشویم آنجا را ترک کنیم و به اتاقی که در طبقه بالا قرار دارد، برویم، اتاق کوچکی با یک دست رختخواب و مقداری ظرف، که من را یاد زندگیهای ساده و صمیمی گذشته میاندازد.
همسر کلثوم که مسوول صندوق خرد زنان روستای تپه گجی هم در حیاط خانه مشغول شستن برگ برای کرمهای ابریشم و کارهای دیگر است.
نوغان داری را جهاد کشاورزی به ما معرفی کرد
شیوا و کلثوم که هردو ۳۶ ساله هستند و با هم نسبت خویشاوندی هم دارند، با ذوق و شوق از شروع کار میگویند، جهاد کشاورزی به ما که عضو صندوق خرد زنان روستای تپه گجی بودیم، پیشنهاد نوغان داری داد، ما هم که دوست داشتیم کار نو و جدیدی را شروع کنیم، قبول کردیم.
قبل از عید برای دریافت نوغان« تخم کرم ابریشم» ثبت نام کردیم و حدود ۴۰ روز پیش نوغانها رسیدند، نوغانها که ریز و سیاه و به اندازه سر سوزنی بودند در دو جعبه کوچک شیرینی جاگیر شده بودند.
امیدی نداشتیم کرمها روزی بزرگ شوند راستش وقتی اولین بار کرمها را دیدیم که اینقدر کوچک هستند و روی هم تلنبار شدهاند، ترسیدیم و امیدی نداشتیم که این کرمها روزی بزرگ شوند.
وقتی که نوغانها را گرفتیم، با خودمان گفتیم بهترین مکان همان خانه پدری در خرمآباد است، چون برای پرورش کرم ابریشم به خانه قدیمی و کاه گلی نیاز داشتیم، از طرفی هزینه اجاره مکان دیگری هم برایمان سنگین بود، برای همین منزل پدری را آماده کردیم، چند تخت و تجهیزاتی مانند بخاری برقی، دما سنج و رطوبت سنج و وسایل برش برگ را خریداری کردیم.
کار سختی بود چون نه تجربهی در مورد نوغان داری داشتیم و نه دورهی را گذرانده بودیم، تنها اطلاعات ما یک گروه آموزشی در فضای مجازی بود که پرورش کرم ابریشم را مرحله به مرحله نشان میداد کار را شروع کردیم.
با کمک همسرم که دایی شیوا هم است اتاق را آماده کردیم، برای ضد عفونی تمام کف اتاق را آهک پاشی کردیم، روی تخت را با روزنامه پوشاندیم.
با توجه به اینکه دمای اتاق باید بین ۲۵ تا ۳۰ درجه و رطوبت باید بین ۷۰ تا ۸۰ درجه باشد، برای همین روی بخاری برقی کتری آب قرار دادیم.
کمی که کارمان پیش رفت سعی کردیم با تحقیق و پرس و جو اطلاعات بیشتری را به ویژه با جستجو در گوگل کسب کنیم، به قول بچهها حضرت گوگل نمیرد.
برگ توت، تغذیه کرم ابریشم حالا کرمها نیاز به غذا داشتند، غذای آنها تنها برگ درخت توت است که نباید سمی باشند، در ابتدا و حدود دو هفته برگها را شستشو میکردیم و پس از اینکه آنها را با چاقو ریز میکردیم روزی سه وعده به کرمها میدادیم.
بعد از دو هفته دیگر برگها را سالم به کرمها میدادیم. کرم ابریشم پنج سن دارد که با طی کردن هر مرحله و پس از اینکه میخوابد و استراحت میکند، برگ خوریاش بیشتر میشود.
نوغان داری واقعا سخت است، باید خیلی مواظب باشی دبههای آب را باید مداوم کف اتاق بریزیم که رطوبت افزایش پیدا کند.از طرفی بزرگترین آفتی که کرم ابریشم را تلف میکند مورچه است، بنابراین برای جلوگیری از این آفت نیاز بود کف اتاق را کامل آهک پاشی کنیم.
کرمها بزرگ شدند و شروع به پیله بستن کردند اوایل که میدیدیم کرمها تکان نمیخورند، فکر میکردیم، مردهاند، اما روز بعد شروع به تحرک و خوردن برگ میکردند. وقتی کرمهای ریز و سیاه بزرگ و سفید شدند نمیدانید چه ذوقی داشتیم، شور و شوقی داشت که قابل توصیف نیست.
فکر کنید کاری که انتظار نداری به زودی نتیجه بدهد. بعد از ۲۱ روز کرمها بزرگ شدند و شروع به پیله بستن کردند، حدود ۵ روز طول میکشد تا پیله ها را جدا کنیم در این مدت باید جارو یا بوتهای روی آنها قرار دهیم.
وقتی پیلهها را جدا کردیم باید جلوی آفتاب میگذاشتیم که به پروانه تبدیل نشوند، چون اگر پروانه شوند پیله را پاره میکنند. پیلهها را باید تحویل جهاد کشاورزی دهیم، آنها هم پیلهها را تحویل کارخانه ریسندگی میدهند، هر پیله سفیدی که دیدید بین ۳۰۰ تا ۹۰۰ متر نخ ابریشم تولید میکند.
نوغانها گویی که فرزندان ما هستند، واقعا لذت میبردیم وقتی بزرگ شدنشان را میدیدیم، به آنها میگوییم: « ای روله نازار»، همسرم وقتی تماس میگیرد، میگوید: « چه خبر از بچهها تون؟».منظورش همان کرمها هستند.
فیلم زیادی را در گوشی نگهداری نمیکنیم اما فیلم بزرگ شدن کرمها را همچنان در گوشی دارم.
صحبت کردن از گذشته بین صحبتها حرف به خانههای قدیمی و خاطرات گذشته هم کشیده میشود، کلثوم و شیوا از زنده شدن خاطراتشان میگویند و از گذشتههایی که چندین خانواده در همین خانه پدری با هم زندگی کردهاند.
کلثوم بساط چای را با کتری و قوری چینی آماده میکند، این چای با نسیمی که روحم را نوازش میکند، خوردن دارد.
به فکر توسعه مکان برای نوغان داری هستیم حالا که نتیجه تلاشمان را دیدیم و به پرورش کرم ابریشم علاقهمند شدیم به فکر افتادیم که فضای فعلی را به ۵۰ متر افزایش دهیم، البته در روستای تپه گجی.
بخشی از کار را هم پیش بردهایم، اما نیاز به حمایت جهاد کشاورزی داریم. نوغان داری را تنها در سال دوبار میتوانی انجام دهی، یعنی تا زمانی که برگ توت وجود داشته باشد، بنابراین هم باید خیلی مواظب باشی که حاصل زحماتت بر باد نرود.
ما واقعا خوشحالیم که زحماتمان نتیجه داد، واقعیت این است که زن اگر دستش در جیب خودش باشد و منتظر نباشد همسر یا پدر پولی کف دستش بگذارد، قطعا اعتماد به نفس و روحیه بهتری دارد.