اقتصاد بین الملل در سال های اخیر با چالش های متنوع و مختلفی مواجه بوده و به همین دلیل متحمل ضربه های جبران ناپذیری شده است.
به گزارش خبر24، در حالی که اقتصاد جهانی هنوز از شوک همه گیری «کرونا» که آن را در معرض بزرگترین تعطیلی در سال 2020 قرار داد، خارج نشده بود، جنگ روسیه و اوکراین در گرفت که به زنجیره عرضه بسیاری از کالاهای خام، مواد معدنی و محصولات استراتژیک آسیب رساند. در این بین شروع جنگ جدید در نوار غزه که ناآرامی در منطقه خاورمیانه را افزایش داده، موجب شده که مؤلفه های اساسی اقتصاد به خصوص در حوزه انرژی و ترانزیت دریایی و هوایی مورد تهدید قرار گیرند. علاوه بر هزینه مستقیم و غیرمستقیم جنگ اگر دامنه آن با دخالت طرف های منطقه ای یا بین المللی گسترش یابد، آنگاه باید انتظار عواقب بسیار وخیم تری را داشت. زیرا گسترش جنگ به معنای چالش های بیشتر در سطوح جغرافیایی و ژئوپلیتیکی نظام جهانی در یک بعد زمانی نامشخص است که می تواند عواقب ویرانگری در بر داشته باشد.
به طور سنتی، جنگ یکی از بزرگترین تهدیدها برای اقتصاد هر کشوری محسوب میشود. زیرا فعالیت های اقتصادی مانند گردشگری، مسافرت، تجارت، تدارکات، پروژه های عمرانی، تولید و انتقال انرژی، صنایع و غیره را تحت تأثیر قرار می دهد و حتی در برخی موارد کاملاً فلج می کند. همچنین جنگ می تواند کسب و کار شرکت های بزرگ و کوچک را مختل کند و آن ها را ناگزیر به فرار از تبعات درگیری های نظامی جهت حفظ سرمایه و یا در بهترین شرایط، توقف فعالیت های تجاری مجاب نماید. علاوه بر این جنگ به حذف نیروی کار جوان از بازار کار منجر می شود؛ زیرا بخش عمده آنها ناگزیر به اعزام به خطوط مقدم هستند. بنابراین جنگ باعث ایجاد اختلال در سطوح خرد و کلان و همچنین از بین رفتن سرمایه های مادی و انسانی می شود.
جنگ ها تنها بر کشورهایی که به صورت مستقیم درگیر نبرد نظامی هستند، تأثیر نمی گذارند، بلکه بسته به گستردگی جغرافیایی، دارای اثر قابل توجهی بر بازار کالاهای استراتژیک و زنجیره تأمین بین المللی و همچنین سهم کشورها در اقتصاد بین الملل هستند. در چنین شرایطی اینکه کدام کشورها از آمادگی لازم برای مقابله با پیامدهای جنگ ها برخوردارند و کدام یک آسیب پذیری بیشتری دارند، حائز اهمیت است.
در حال حاضر اقتصاد جهانی به دلیل تشدید تنش در نوار غزه با چالشهای متعددی مواجه شده است. اثرات این چالش ها از طرق مختلف به اقتصاد جهانی راه پیدا کرده است. به عنوان مثال، بروز تهدید مستقیم برای ثبات منابع انرژی جهانی، به ویژه نفت و گاز طبیعی، با توجه به نزدیکی جغرافیایی به مخازن انرژی در منطقه خاورمیانه و همچنین تهدیدات موجود برای حمل و نقل دریایی و هوایی منطقه ای و جهانی از جمله پیامدهای اقتصادی جنگ غزه محسوب می شوند.
بر این اساس جنگ جاری در نوار غزه باعث نگرانی جهانی در مورد احتمال تحت تأثیر قرار گرفتن تولید نفت و گاز خاورمیانه و در نتیجه اختلال در بازارهای جهانی انرژی شده است. این تحول جدید، خطرات ژئوپلیتیکی را به قیمت گذاری نفت و گاز جهانی نفت خام اضافه کرده است. چنانکه پس از شروع این جنگ، قیمت نفت برنت در 18 اکتبر به 92 دلار در هر بشکه رسید که بیش از 7 دلار نسبت به ماه قبل افزایش داشت. همین امر در مورد بازار گاز نیز صدق میکند. به نحوی که قیمت های نقطه ای گاز طبیعی مایع در آسیا بیش از 48 درصد افزایش یافت و به حدود 19 دلار در هر میلیون واحد حرارتی بریتانیا در 18 اکتبر رسید؛ در حالی که این قیمت در 6 اکتبر حدود 12.8 دلار به ازای هر میلیون واحد حرارتی بریتانیا بود.
یکی از اثرات مستقیم جنگ در نوار غزه که تأثّر قابل توجهی بر عرضه انرژی داشته، تعلیق تولید میدان گازی تامار است که تولید آن در سال 2022 به حدود 10.25 میلیارد متر مکعب رسید. توقف کار این میدان گازی که باعث وقفه 1.5 میلیارد مترمکعبی سالانه در بازارهای صادراتی میشود، می تواند کشورهای اروپایی را دچار چالش های جدیدی کند. به خصوص که این کشورها از آغاز جنگ در اوکراین عملاً خود را از منابع گاز روسیه محروم کرده اند.
در این زمینه، باید توجه داشت که خسارت وارده به بازارهای جهانی گاز، ممکن است تنها بخشی از آسیب بزرگ تری باشد که در صورت گسترش دامنه جنگ کنونی، گریبانگیر آن شود. زیرا گسترش میدان جنگ اساساً عرضه گاز از شرق را تهدید خواهد کرد. تولید منطقه مدیترانه که حدود 7.8 میلیارد فوت مکعب در روز است، شامل بیش از 2 درصد عرضه جهانی می شود و توقف آن تا زمانی که با منبع دیگری خارج از منطقه جبران شود، بازارهای گاز را دچار آشفتگی شدید خواهد کرد. یکی از تأثیرات گسترده در صورت گسترش جنگ، به خطر افتادن ثبات عرضه گاز از خاورمیانه است. در حال حاضر بالغ بر 701 میلیارد متر مکعب سالانه که تقریباً معادل 16.8 درصد از کل عرضه جهانی گاز است، در خاورمیانه تولید می شود. قاعدتاً قطع یا حتی بی ثباتی این عرضه، بازار گاز را وارد حالت خفقان شدید خواهد کرد و موجب ثبت رکورد جدیدی در افزایش قیمت جهانی گاز خواهد شد.
علاوه بر بازارهای گاز طبیعی، بازارهای جهانی نفت نیز از عواقب جنگ غزه در امان نیستند. زیرا جنگ، نگرانی ها از احتمال آسیب مستقیم به تأسیسات تولید نفت خام در خاورمیانه را افزایش داده است. حدود 33.3 میلیون بشکه در روز که حدود 32.8 درصد از کل تولید جهانی نفت را شامل می شود. میتواند در صورت تداوم جنگ یا گسترش دامنه آن با خطر مواجه شود. در عین حال گسترش جنگ، امکان به خطر افتادن کشتیرانی از طریق آبراههای منطقه را نیز تشدید میکند. به همین دلیل نیز تشدید تنش و تداوم جنگ باعث جهش سریع و قابل توجهی در قیمت جهانی نفت شد که در هفته اول حدود 7.3 درصد افزایش یافت و قیمت نفت برنت از سطح 91 دلار در هر بشکه فراتر رفت. این در حالیست که پیش از رویدادهای جاری، حدود 85 دلار در هر بشکه در نوسان بود.
هر نوع تداوم یا گسترش جنگ غزه می تواند دو شوک مهم را در بازارهای انرژی به همراه داشته باشد:
شوک عرضه:
بروز چنین شوکی در درجه اول با تغییر اساسی در سطح تولید جهانی نفت یا گاز طبیعی مرتبط است و همانطور که سوابق تاریخ نشان می دهند، چنین شوک هایی نتیجه درگیریها یا تغییرات ژئوپلیتیک هستند که دگرگونی های سیاسی در سطوح منطقه ای و بین المللی به وجود می آورند. به عنوان نمونه، آغاز جنگ روسیه و اوکراین در فوریه 2022 منجر به قطع جریان بخش عمدهای از گاز روسیه به اروپا شد و این امر به افزایش 148 درصدی قیمت گاز اروپا در همان سال در مقایسه با 2021 منجر شد. همچنین جنگ اول خلیج فارس در سال 1990 باعث بیشترین افزایش تاریخی قیمت نفت به میزان تقریبی 53 درصد در یک دوره سه ماهه (اوت تا اکتبر 1990) شد.
شوک تقاضا:
این نوع شوک به تغییر شدید مصرف انرژی جهانی تحت تأثیر چرخه های اقتصادی جهانی (رشد سریع یا رکود شدید) ارتباط دارد. نمونه بارز آن، بحران مالی جهانی در سال 2008 است که منجر به انقباض گسترده فعالیت های اقتصادی جهانی و کاهش 102 درصدی قیمت نفت خام در مقایسه با سال قبل از آن بحران شد. چنین شوک هایی ممکن است زمانی رخ دهند که تقاضا برای نفت یا گاز در مواجهه با کشش کم عرضه، رشد قوی را تجربه کند یا عرضه و رکود در تقاضا به صورت همزمان زیاد باشند. این همان چیزی است که در طول همه گیری کرونا اتفاق افتاد؛ زمانی که قیمت نفت به شدت کاهش یافت؛ زیرا مصرف به دلیل بسته شدن اقتصاد جهانی به شکل چشمگیری کاهش یافت. بنابراین می توان گفت که پویایی عرضه یا تقاضا تعیین کننده مسیر شوک قیمت انرژی است.
به طور کلی گسترش دامنه جنگ میتواند به وضعیت وحشت در بازارهای نفت دامن بزند و بر اساس برآوردها، قیمت نفت را به مرز 100 دلار در هر بشکه برساند. این در حالیست که اگر جنگ باعث از بین رفتن برخی از تأسیسات تولید و حمل و نقل نفت در منطقه شود، قیمت ها به راحتی می توانند به بالای 100 دلار در هر بشکه برسند که چنین امری باعث آشفتگی و تزلزل اقتصاد جهانی خواهد شد. زیرا سطح فشارهای تورمی را به بالاترین حد خود میرساند و احتمال ورود اقتصاد به یک وضعیت رکود تورمی پیچیده را به ویژه با افزایش همزمان قیمت گاز و نفت و در صورت تداوم برای مدت طولانی افزایش می دهد.
بر این اساس پیچیدگی های ژئوپلیتیکی و درهمتنیدگی های جنگ غزه، تعیین مسیر بازارهای انرژی را در دوره آینده دشوار خواهدکرد .در مورد روند جنگ فعلی و اینکه آیا این جنگ محدود به نوار غزه خواهد ماند یا ممکن است به کشورهای دیگر خاورمیانه منتقل شود و اینکه واکنش سایر طرف ها در منطقه به جنگ چگونه خواهد بود، عواملی هستند که پیامدهای بالقوه این جنگ بر ثبات بازارهای جهانی انرژی را تعیین خواهند کرد. در هر صورت، تولیدکنندگان نفت و گاز طبیعی، روند جنگ کنونی و توسعه آن را برای ارزیابی مسیرهای واکنش احتمالی به منظور حمایت از ثبات بازارهای انرژی، رصد خواهند کرد. در این بین ادامه برداشت از ذخایر استراتژیک نفت و گاز طبیعی یا تغییر به منابعی با کیفیت زیست محیطی پایین تر مانند زغال سنگ هم امکان پذیر است.
یکی دیگر از ابعاد اقتصادی جنگ غزه که می تواند تأثیر قابل توجهی بر اقتصاد بین الملل بگذارد، بروز اختلال در حوزه های ترانزیتی و حمل و نقل کالا از طریق کریدورهای زمینی، دریایی و هوایی در منطقه خاورمیانه است. با توجه به نزدیکی جغرافیایی جنگ به خطوط مهم کشتیرانی همچون کانال سوئز که حدود 30 درصد تجارت بین المللی کانتینری با ارزش سالانه حدود یک تریلیون دلار را در بر می گیرد، هر گونه اختلال در این مسیر می تواند یک چالش بزرگ برای اقتصاد بین الملل باشد. اگر تنگه هرمز و تنگه باب المندب نیز به هر دلیلی در این جنگ درگیر شوند، آنگاه می توان گفت که اقتصاد بین الملل با چالش های بسیار بزرگ تری مواجه خواهد شد. از سوی دیگر جنگ در محدوده خطوط ناوبری هوایی در سراسر منطقه قرار گرفته که نشان دهنده تمرکز مهمی برای ترافیک هوایی بین المللی است. به نحوی که هم ترافیک هوایی که از منطقه به کشورهای اروپا و قاره آمریکا و هم خطوط هوایی که از شرق دور جهان به غرب دور یا از شمال به جنوب آن گذر میکنند، به امنیت این محدوده جغرافیایی نیازمند هستند. منطقه خاورمیانه به مثابه ایستگاههای شروع، توقف یا پایان خطوط حمل و نقل هوایی و باری با ارزش سالانه حدود 1.74 تریلیون دلار و 29 درصد از کل تجارت کالاهای حمل شده از طریق هوایی در سراسر جهان است. از این رو تشدید جنگ در نوار غزه و گسترش آن به سراسر منطقه می تواند مانع از جابجایی حدود 2.74 تریلیون دلار از تجارت جهانی کالا یا حدود 10.8 درصد از کل تجارت جهانی شود که به میزان 25.3 تریلیون دلار در سال 2022 میرسید. این امر به نوبه خود باعث ایجاد تنگناهای بزرگ در زنجیره تأمین و بی ثباتی بازارهای کاال به ویژه در منطقه و همچنین بازارهای مرتبط با روابط تجاری اعم از واردات، صادرات یا ترانزیت خواهد شد.
علاوه بر این، جنگ باعث توقف یا تغییر مسیر خطوط کشتیرانی دریایی در سراسر خاورمیانه و افزایش هزینه بیمه پروازها و کشتی های باری تجاری می شود. چنین امری نیز بر حرکت تجارت کالا و گردشگری در سراسر منطقه و جهان تأثیر منفی خواهدگذاشت. به گفته مرکز ابتکار تحقیقات تجارت جهانی، نشانه های این امر از قبل ظاهر شده است؛ زیرا شرکتهای کشتیرانی مسیر کشتیهای خود را تغییر داده اند و شرکت های بیمه نیز شروع به اعمال حق بیمه های ریسک بر خطوط و حملونقل دریایی کرده اند.